سرزمین کهن خشت

تحقیقات محمد صدرا عسکری از محوطه ی باستانی ازبکی و...

سرزمین کهن خشت

تحقیقات محمد صدرا عسکری از محوطه ی باستانی ازبکی و...

مشخصات بلاگ
سرزمین کهن خشت

محمد صدرا عسگری «مدرسه امام حسین(ع)»

محمد صدرا عسگری گردآورنده وبلاگ «سرزمین کهن خشت » مدرسه : (امام حسین (ع) نظرآباد) مدیرعزیز: آقای بدری 4/دی/ 1396

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
نویسندگان

خواهران تاریک

جمعه, ۲ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۰۳ ق.ظ

معرفی کتاب خواهران تاریک

«خواهران تاریک» قدم به کتابفروشی‌ها گذاشتند

  رمان «خواهران تاریک» نوشته مهدی رجبی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

  به گزارش خبرنگار مهر، رمان «خواهران تاریک» نوشته مهدی رجبی به تازگی توسط نشر افق منتشر شده است. این کتاب صد و هفتاد و پنجمین عنوان از مجموعه «رمان نوجوان» است که این ناشر چاپ می‌کند.

  مهدی رجبی در رشته سینما و ادبیات نمایشی تحصیل کرده است. از این نویسنده، پیش از این رمان «کنسرو غول» توسط نشر افق به چاپ رسیده که در سال ۲۰۱۵ در فهرست کتابخانه مونیخ (کلاغ سفید) قرار گرفته است. رجبی در سال ۱۳۸۹ برنده جایزه کتاب برگزیده کانون پرورش فکری کودک و نوجوان و در سال ۱۳۹۴ برنده جایزه ادبی سپیدار شده است.

  داستان رمان «خواهران تاریک»، درباره یک پسر نوجوان و مشکلات او در دوران بلوغ است و نویسنده در خلال داستان، از بحران‌های روحی این شخصیت در این دوره، ترس‌ها و اضطراب‌های عینی و ذهنی ناشی از تغییرات ناگهانی جسم و روح، اختالات رفتاری در برخورد با والدین، بحران هویت، تغییرات جسمی و دردهای بلوغ گفته است.

  این رمان از ۳ بخش یا «پاره» تشکیل شده است که به ترتیب عبارت اند از پاره اول: سودوکوی قاتل، پاره دوم: در میان اشباح و پاره آخر: خواهران تاریک. این کتاب، یک رمان روانکاوانه را برای مخاطبان نوجوان در بر می گیرد.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

  هنوز کلید را تو قفل نچرخانده‌ام که مامان از آن طرف، در حیاط را باز می‌کند. ماسک به صورتش زده و تو آبپاش کوچکی سم و آب قاتی می‌کند. دست‌هاش می‌لرزند. با خودش تکرار می‌کند: «وحشتناکه... وحشتناک...»

  دنبالش می‌روم تو گلخانه. شبیه کابوس است. صدها حلزون ریز و خاکستری چسبیده‌اند به گوشه و کنار گلدان‌ها و گل‌های محبوب مامان. هر کدام اندازه نصف یک کفش دوزک‌اند. نقطه نقطه‌های کبود، شبیه زگیل، روی برگ تمام گل‌ها را پوشانده‌اند. به ردیف گلدان‌های توت فرنگی نگاه می کنم. بیشتر توت فرنگی‌ها نیم رس شده‌اند. لکه‌های قرمز و صورتی لای برگ های گرد و سبز. مامان آرام هلم می دهد بیرون و می گوید: «انگار از آسمون ریختن شون پایین.»

  بی اختیار از سقف باز گلخانه به آسمان نگاه می کنم. پرنده ای سیاه آن بالاها پرواز می کند. نقطه ای سیاه. مامان سم را ریزریز روی برگ ها و پای گلدان ها می‌پاشد.

  تو حیاط منتظر می مانم. چند دقیقه بعد می آید بیرون و زیر لب با خودش حرف می زند و کلمه هایی نامفهوم زمزمه می کند...

 این کتاب ۲۷۲ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت 130000هزار ریال منتشر شده است.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی