سرزمین کهن خشت

تحقیقات محمد صدرا عسکری از محوطه ی باستانی ازبکی و...

سرزمین کهن خشت

تحقیقات محمد صدرا عسکری از محوطه ی باستانی ازبکی و...

مشخصات بلاگ
سرزمین کهن خشت

محمد صدرا عسگری «مدرسه امام حسین(ع)»

محمد صدرا عسگری گردآورنده وبلاگ «سرزمین کهن خشت » مدرسه : (امام حسین (ع) نظرآباد) مدیرعزیز: آقای بدری 4/دی/ 1396

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «باشگاه کتابخوانی کهن دشت» ثبت شده است


خیالباف
عنوان اصلی: 
The Dreamer
نویسنده: 
Pam Muñoz Ryan
پم مونوز رایان
تصویرگر: 
Peter sis
پیتر سیس
برگردان: 
ریحانه عبدی
ناشر: 
سال نشر: 
۱۳۹۳
نگارنده: 
بخش نخست: گروه کتابشناسی کتابک، بخش دوم: پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان

خیالباف داستانی تخیلی براساس اتفاق های روزگار کودکی و نوجوانی پابلو نروداست. پابلو نرودا یکی از تاثیرگذارترین شاعران قرن بیستم است که در سال ۱۹۷۱ جایزه ی نوبل ادبیات را دریافت کرد. نرودا برای مردم معمولی و از چیزهای معمولی می‌نوشت. او معتقد بود همه‌ی داستان‌ها، از قبل وجود داشته‌اند و الهام را می‌توان در ساده‌ترین چیزها و جزئی‌ترین ریزه‌کاری‌ها یافت. 

نویسنده‌ی خیالباف، پم مونوز رایان، در سال ۲۰۱۱ به خاطر نگارش این رمان موفق به دریافت جایزه پورابلپره شد. این جایزه همه ساله به نویسنده یا تصویرگری اهدا می‌شود که اثرش توانسته باشد در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان به بهترین شکل فرهنگ لاتین را به نمایش بگذارد.

تصویرگر این کتاب پیتر سیس برنده‌ی جایزه هانس کریستین اندرسن ۲۰۱۲ است. تصویرهای پیتر سیس در درک مفهوم داستان و تخیل‌پردازی خواننده بسیار تاثیرگذار است. در ترجمه‌ی فارسی نام تصویرگر نیامده است.


شاید اگر توضیح پشت جلد کتاب را نخوانید، هرگز ندانید کتاب داستان زندگی کودکی است که یکی از بهترین شاعرهای این سال‌ها بوده است. کودکی که برای یادگیری علم و ریاضی تمرکز ندارد، اما برای قصه گفتن توانایی بسیاری دارد. اوست و پدری که با کار و تلاش مسائل را فقط به‌ صورت دستوری می‌خواهد حل کند. پسری که با بدن نحیف سعی می‌کند از پس معجزه‌ی اعداد بربیاید و در این میان، کلماتی که او هر کدام را در مشتش قایم می‌کند نجاتش می‌دهند. او مادربزرگ و برادری مهربان دارد. در کودکی از سرما استخوان‌درد می‌گیرد و همین داستان‌ها او را نجات می‌دهند.

این کتاب با نثری لطیف می‌تواند فضایی شاعرانه و البته ناشناخته را برای مخاطب روایت کند. کودک قهرمان داستان خیلی سریع موفق نمی‌شود از حصارهایی که در اطرافش قرار دارد پرواز کند و اوج بگیرد. او لحظه‌های سختی همچون تحقیرشدن در میان جمع را بارها و بارها تجربه می‌کند.

یکی دیگر از ویژگی‌های این کتاب تصویرگری همراه با جمله‌های کوتاهی از شعرهای پابلو نرودای بزرگ است. شعرهایی که بسته به حال و هوای داستان انتخاب شده و به‌نوعی می‌توان گفت این داستان زندگی بر اساس همان شعر شکل گرفته و تنظیم‌شده است. تصویرهایی هم برای آن طراحی شده است؛ اما اینکه در یک سلیقه، بر اساس علاقه‌ی نرودا به استفاده از رنگ سبز، کل متن کتاب با همین رنگ چاپ شده است از نکات برتر در کتاب سازی این اثر حساب می‌شود.

  • محمد صدرا عسگری

معرفی کتاب خواهران تاریک

«خواهران تاریک» قدم به کتابفروشی‌ها گذاشتند

  رمان «خواهران تاریک» نوشته مهدی رجبی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.

  به گزارش خبرنگار مهر، رمان «خواهران تاریک» نوشته مهدی رجبی به تازگی توسط نشر افق منتشر شده است. این کتاب صد و هفتاد و پنجمین عنوان از مجموعه «رمان نوجوان» است که این ناشر چاپ می‌کند.

  مهدی رجبی در رشته سینما و ادبیات نمایشی تحصیل کرده است. از این نویسنده، پیش از این رمان «کنسرو غول» توسط نشر افق به چاپ رسیده که در سال ۲۰۱۵ در فهرست کتابخانه مونیخ (کلاغ سفید) قرار گرفته است. رجبی در سال ۱۳۸۹ برنده جایزه کتاب برگزیده کانون پرورش فکری کودک و نوجوان و در سال ۱۳۹۴ برنده جایزه ادبی سپیدار شده است.

  داستان رمان «خواهران تاریک»، درباره یک پسر نوجوان و مشکلات او در دوران بلوغ است و نویسنده در خلال داستان، از بحران‌های روحی این شخصیت در این دوره، ترس‌ها و اضطراب‌های عینی و ذهنی ناشی از تغییرات ناگهانی جسم و روح، اختالات رفتاری در برخورد با والدین، بحران هویت، تغییرات جسمی و دردهای بلوغ گفته است.

  این رمان از ۳ بخش یا «پاره» تشکیل شده است که به ترتیب عبارت اند از پاره اول: سودوکوی قاتل، پاره دوم: در میان اشباح و پاره آخر: خواهران تاریک. این کتاب، یک رمان روانکاوانه را برای مخاطبان نوجوان در بر می گیرد.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

  هنوز کلید را تو قفل نچرخانده‌ام که مامان از آن طرف، در حیاط را باز می‌کند. ماسک به صورتش زده و تو آبپاش کوچکی سم و آب قاتی می‌کند. دست‌هاش می‌لرزند. با خودش تکرار می‌کند: «وحشتناکه... وحشتناک...»

  دنبالش می‌روم تو گلخانه. شبیه کابوس است. صدها حلزون ریز و خاکستری چسبیده‌اند به گوشه و کنار گلدان‌ها و گل‌های محبوب مامان. هر کدام اندازه نصف یک کفش دوزک‌اند. نقطه نقطه‌های کبود، شبیه زگیل، روی برگ تمام گل‌ها را پوشانده‌اند. به ردیف گلدان‌های توت فرنگی نگاه می کنم. بیشتر توت فرنگی‌ها نیم رس شده‌اند. لکه‌های قرمز و صورتی لای برگ های گرد و سبز. مامان آرام هلم می دهد بیرون و می گوید: «انگار از آسمون ریختن شون پایین.»

  بی اختیار از سقف باز گلخانه به آسمان نگاه می کنم. پرنده ای سیاه آن بالاها پرواز می کند. نقطه ای سیاه. مامان سم را ریزریز روی برگ ها و پای گلدان ها می‌پاشد.

  تو حیاط منتظر می مانم. چند دقیقه بعد می آید بیرون و زیر لب با خودش حرف می زند و کلمه هایی نامفهوم زمزمه می کند...

 این کتاب ۲۷۲ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه و قیمت 130000هزار ریال منتشر شده است.

  • محمد صدرا عسگری